سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود مربوبی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : چهارپاره

خـاکـستـر وجـود مـرا می‌دهـد به بـاد            سنگـیـنی عـزای تو یا حـضرت جواد

تشنه، میان خانۀ خود دست و پا زدی            یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد


زهری که ذرّه ذرّه تنت را مذاب کرد            خونی به قلب فـاطمه و بـوتـراب کرد

سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است            غربت میان خـانه، دلت را کـباب کرد

پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست            اینجا کسی به فکر امام غـریب نیست

وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد            زهر و جفا و کینۀ همسر عجیب نیست

گر چه به لب رسیده نفس های آخـرت            لب تشنه ای، شبـیـه لـب جـدّ اطهـرت

امـا هــنـوز یــاد گــل یــاس پــرپـری            یـاد مــدیــنـه کـرده ای و یـاد مــادرت

شکر خدا که دور و برت خواهری نبود            در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود

شکر خـدا کـنیـزکی از نـسل سـاربان            آنجـا به فکـر غـارت انگـشتـری نبود

نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد



وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد            جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست



بندهای زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر؛ همچنین عدم رعایت توصیه های علما و مراجع مبنی بر پرهیز از بازگو کردن روضه های مکشوف و رعایت شأن اهل بیت« در بند دوم و سوم » حذف گردید، لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



در پیچ و تاب بودی و می‌دید ام فضل            بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل



گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است            دیـگـر سـر تو را که نـبـرّیـد ام فـضل



************************



هـم نـیـت بــریـدن زیـر گــلـو نـکـرد            هم نیـزه بر لب و دهـن تو فـرو نکرد



خـنـدید بر نوای جگـر سـوز تو، ولی            با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد



************************



خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی‌شوی            بی پیـرهـن در این دم آخـر نمی‌شوی



دست کسی نخورده به گیسوی دخترت            دلـواپـس کـشیـدن مـعـجـر نـمی‌شـوی